الهی، تو «موسای کلیم» را و «هارون» عزیز را به نزدیک فرعون ظالم کافر فرستادی و گفتی: سخن با او آهسته و نرم گویید.
الهی، این لطف توست با کسی که دعوی خدایی می کند، لطف تو چگونه بود با کسی که تو را از میان جان و دل خدمت کند؟
الهی، لطف و حلم تو با کسی که «انا ربکم الاعلی» گوید این است، پس لطف تو با کسی که «سبحان ربی الاعلی» گوید که می داند، چه خواهد بود؟
الهی، در جمله مال و ملک من جز گلیمی کهنه نیست. با این همه، اگر کسی از من بخواهد، اگرچه محتاجم، از او باز ندارم. تو را چندین هزار رحمت است و به ذره ای محتاج نه ای؛ و چندین درمانده رحمت از ایشان دریغ داشتن چون بود؟
خدایا، هر گناه که از من در وجود می آید دو روی دارد: یکی روی به لطف تو دارد، یکی به ضعف من؛ تا بدان روی گناهم عفو کنی که به لطف تو دارد، و بدان روی بیامرزی که به ضعف من دارد.
الهی، شیرین ترین عطاها در دل من، رجای تو خداوند است؛ و خوشترین سخنها بر زبان این گنهکار ثنای توست و دوست ترین وقتها بر این بنده مسکین گنهکار لقای توست.
|